در این مقاله به نوشتاری می‌پردازیم که برگرفته از آثار حجت الاسلام محمد علی پرهیزگار (استاد و پژوهشگر حوزه فرق و مذاهب) درباره نقش تأویل و باطنی‌گری در آموزه‌های دینی اسماعیلیه است.

سران اسماعیلیه با دست‌اندازی به قرآن و حدیث، به اثبات عقاید خود پرداخته(1) و تأویل شریعت را واجب می‌دانستند، از این‌رو برای همه معارف دینی، ظاهر و باطنی می‌ساختند که می‌بایست به آن‌ها معتقد شد.(2)

اسماعیلیان باطن را روحِ دین می‌دانستند و همه‌جا بر ظاهر مقدم می‌داشتند. آنان به ظواهر کتاب و شریعتِ بدون توجه به باطن، بهای چندانی نمی‌دادند و شریعت بدون تأویل را همچون جسد بدون روح می‌پنداشتند.(3) قبادیانی (متفکر برجسته اسماعیلیه) معتقد بود که شریعت بدون تأویل از هیچ ارزشی برخوردار نیست، همان‌گونه که جسد بدون روح بی‌ارزش است. آن‌که باطن شریعت را نداند، نه‌تنها از دین بهره‌ای ندارد، مورد بیزاری رسول خدا نیز هست.(4) عارف تامر (محقق مشهور اسماعیلی) گمراهی دیگر فرق اسلامی را (به تعبیر او سواد اعظم) را جهل به باطن دین و اکتفا به ظواهر آن دانسته و می‌گوید: «اعتقاد به وجود ظواهر و باطن در دین جز روح و از واجبات دینی، به‌علاوه اساس دعوت باطنیه است.»(5)

تأویل‌گرایی اسماعیلیان با معانی رمزی و تمثیلی و خواص حروف و اعداد همراه بود(6) و کسی جز امام یا مقربان به وی، به آن دست نمی‌یافتند،(7) از این‌رو تأویل حق و امتیاز انحصاری امام بود که می‌توانست علم به معنای نهفته در درون احکام و فرایض دینی را به اعضای مراتب پایین‌تر در سلسله مراتب دعوت منتقل سازد؛(8) بر این اساس امام را «قرآن ناطق» و متن کتاب الله را «قرآن صامت» می‌خواندند.(9) بیشتر این تأویل‌ها،(10) نسبت به اشخاص و مراتب دعوت دینی این جریان بود.(11)
از دیدگاه اسماعیلیه، همانگونه که وظیفه امام بیان و تأویل دین است و این علم ویژه اوست، دیگران نیز باید به‌طور کامل تسلیم وی بوده و هر آنچه را بپذیرند که او می‌گوید و هیچ‌گونه انکاری نسبت به او و آموزه‌هایش به ذهن و زبان خود راه ندهند.(12) مصطفی غالب درباره تأویل و تعلیم معارف دینی اسماعیلیه می‌نویسد: «با اینکه اسماعیلیان مدعی هستند فهم معارف دینی و تأویل و باطن قرآن باید به تعلیم امام باشد و شریعت و کیش آنان با عقل ناسازگاری ندارد، تأویلات و تطبیق‌های آنان بر مبنای ذوق بوده و هیچ برهانی بر آن ندارند، حتی یکی از عوامل اختلاف میان داعیان و متفکران آنان، همین ذوقی بودنِ تأویل‌های آنان است.»(13) وی در ادامه می‌افزاید: «یکی از پایه‌های تأویل و باطنی‌گری آن‌ها و توجیهات بدون ضابطه عرفی و لغوی و دلالتی از کتاب و سنت، دیدگاهی است که اسماعیلیه نسبت به وظیفه امام داشته و معتقدند تأویلات از جانب اوست و پذیرش آن برای اتباع بدون هیچ پرسش لازم است و این‌ها امور باطنی و رمزی است که امام یا درس آموخته او بدان آگاه است.»(14)

نگاه باطنی اسماعیلیان به آموزه قیامت، از جمله این تأویل‌های ذوقی و بی‌ضابطه‌ای است که آن را به معنای «قیام قائم» می‌دانستند و در دوره‌های گوناگون اسماعیلیه این معنا را به کار می‌بستند.(15)

به باور نزاریان، یکی از وظایف اساسی امام در هر عصر تفسیر و تأویل شریعت بر اساس مقتضیات زمان خود یا به عبارت دیگر تطبیق دین با زمان است. بر طبق این نظر اعلام قیامت در واقع کوشش امام برای تفسیری از شریعت است که با اوضاع زمان سازگاری داشته باشد.(16)

گرایش باطنی به اعداد و حروف نیز بخش دیگری از تأویل ذوقی اسماعیلیان است. پاره‌ای از تأویل‌های اسماعیلیه بر اساس اعداد خاص است که نزد آنان شرافت ویژه‌ای دارد. مهمترین آن‌ها اعداد چهار، هفت، دوازده و نوزده است. آنان به‌اندازه‌ای به عدد هفت اهمیت می‌دادند که به «سبعیه» شهرت یافتند.(17)

قاضی نعمان در اساس التأویل می‌نویسد: «کلمه لا اله الا الله دارای هفت فصل است و آن دلیل است بر هفت ناطق و طول هر انسان بر اساس وجب‌های آن شخص، هفت وجب می‌باشد و انسان در موقع سجود بر هفت موضع است و این‌ها دلیل بر «سبعه» است. لواحق هفت ناطق دوازده است و تعداد مشهور دوازده و امثال آن در آسمان و تعداد بروج دوازده عدد است و از مجموع هفت و دوازده عدد نوزده حاصل است. به همین سبب خدای متعال می‌فرماید: «علیها تسعه عشر».(18) حمیدالدین کرمانی در کتاب المصابیح فی اثبات الامامة تلاش دارد که کتاب خویش را هفت مصباح و برای هر مصباحی هفت دلیل خاص ارائه کند. مؤیدالدین شیرازی از آنجا که در عصر «المستنصر» نوزدهمین امام اسماعیلی زندگی می‌کرد، می‌کوشید که به تعداد این عدد، اصول دینش را به عدد نوزده برساند و دعایم دین را به عدد هفت و برای هر کدام دوازده سال قرار دهد که مجموع آن دوازده می‌شود.(19)

ناصر خسرو در تأویل «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌نویسد: «بسم الله الرحمن الرحیم دوازده حرف است و دلیل است بر دوازده حجت پس از هفت امامان که تأیید از ایشان پذیرند و به خلق برسانند.»(20)

پانوشت
1. تاریخ و سنت‌های اسماعیلیه، ص 165.
2. نک: مجموعه مقالات اسماعیلیه، ص 265 - 267.
3. نک: وجه دین، ص 66.
4. نک: همان، ص 66 - 67.
5. نک: مجموعه مقالات اسماعیلیه، ص 258.
6. دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 8، ص 678.
7. تاریخ و سنت‌های اسماعیلیه، ص 106 - 107 و 162 - 165.
8. همان، ص 275.
9. همان، ص 276.
10. به‌ویژه بر اساس آنچه در تأویل دعائم الاسلام، وجه دین و کتاب الکشف آمده است.
11. مجموعه مقالات اسماعیلیه، ص 288.
12. مجموعه مقالات اسماعیلیه، ص 254 و 280.
13. نک: راحة العقل، مقدمه مصطفی غالب، ص 79.
14. همان، ص 284 - 285.
15. تاریخ و سنت‌های اسماعیلیه، ص 166 و 259 و 336 و 375.
16. اسماعیلیه از گذشته تا حال، ص 220.
17. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 124.
18. مجموعه مقالات اسماعیلیه، ص 290 - 291.
19. همان، ص 291.
20. نک: وجه دین، ص 108 - 109.
منبع: تحلیل پیشینه روشی و محتوایی بابیت و بهائیت در آموزه‌های اسماعیلیه، محمد علی پرهیزگار، فصلنامه انتظار موعود، شماره 58.

لینک پیگیری مقالات در پیام رسانها:
ایتا:
https://eitaa.com/bahaiat

تلگرام:
https://telegram.me/bahaiat_net

https://telegram.me/joinchat/BkW_SUFwlMXotBYfp0OE7A