در هر یک از ادیان الهی و جریان های انحرافی، کسانی بوده اند که در پی تطبیق شخصیت ابن الانسان با موعود خود بودند. در این مقاله تحلیل‌هایی وجود دارد که در این بخش بیان می‌شود:

أ. کاربست «پسر انسان» در برابر «پسر خدا»

برخی کنیه «پسر انسان» را کنار کنیه «پسر خدا» آورده و در پی اثبات این امر برآمده‌اند که عیسی(علیه السلام) پسر انسان است، نه پسر خدا.(1) بعضی نیز با اشاره به این که عیسی(علیه السلام) خود را پسر انسان معرفی کرده، نه پسر خدایی که مسیحیان بدان معتقدند، بر این نکته تأکید دارند که مراد از پسر انسان، حضرت عیسی(علیه السلام) است؛ آنگونه که او درباره خودش می‌گوید: «پسر انسان نیامد تا مخدوم شود، بلکه آمده تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد.»(2)

ب. جدائی ابن الانسان و موعود در کتاب مقدس

قاموس کتاب مقدس درباره ابن الانسان می‌نویسد: «پسر انسان 80 مرتبه در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) آمده است که تنها 30 مورد آن با حضرت عیسی(علیه السلام) قابل انطباق است و اما 50 مورد دیگر از نجات‌دهنده‌ای سخن می‌گوید که در آخر الزمان و پایان روزگار ظهور خواهد کرد.» (3) بر این اساس، ابن الانسانی که آخر الزمان می‌آید، لزوماً همان منجی آخر الزمان نیست؛ بلکه می‌تواند کسی باشد که همراه منجی می‌‌آید؛ یعنی ابن الانسان همان عیسی(علیه السلام) باشد که همراه منجی موعود یعنی مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌آید.

ج. تردید در تطبیق ابن الانسان موعود(علیه السلام) با مهدی موجود موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

پژوهشگرانی که در پی تطبیق کارکردهای پسر انسان موعود کتاب مقدس با کارکردهای مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) کتاب و سنت هستند، پیوسته از امکان سخن گفته‌اند و حتمیتی در میان نیست: «شاید بتوان از حیث کارکردی، بین منجی موعود اسلام و پسر انسان ارتباط برقرار کرد.»(4)

د. امکان تطبیق منجی موعود ادیان با موعود اسلام(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

مسئله منجی از ویژگی‌های اسلام نیست؛ بلکه در همه ادیان و مذاهب به آمدن منجی‌ وعده داده شده که در اوصاف کلی و اصول برنامه‌های انقلابی مشترک است: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون‏؛ همانا در زبور (پس از تورات) نگاشتیم که زمین را بندگان صالح من به تصرف در خواهند آورد.» (انبیاء: 105) همچنین: «السَّلَامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذِی وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَم‏.» (5) لیکن در نامگذاری این شخصیت موعود اختلاف وجود دارد.

برای نمونه بسیاری از شاخصه‌هایی که تورات برای منجی آخر الزمان می‌شمارد، قابل تطبیق با مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است: «امیر عظیمی که برای پسران قوم تو ایستاده (قائم) است، خواهد برخاست و چنان زمان تنگی خواهد شد که از حینی که امتی به وجود آمده است تا امروز نبوده و در آن زمان هر یک از قوم تو که در دفتر مکتوب یافت شود، رستگار خواهد شد و بسیاری از آنانی که در خاک زمین خوابیده‌اند، بیدار خواهند شد... خوشا به حال آنکه انتظار کشد.»(6)

در بند نخست از منجی به عنوان «ایستاده» تعبیر شده که برخواهد خاست و این وعده می‌تواند بر ظهور مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد که در اسلام با لقب «قائم» شناخته می‌شود.

مراد از «زمان تنگی» زمان بیدادگری‌ها، سختی‌ها، فشارها و ستم‌هایی است که پیش از ظهور آن حضرت در سراسر جهان پیدا می‌شود؛ چنانچه در روایات اسلامی بیان شده است: «هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ یَضِلُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَهْتَدِی فِیهَا آخَرُون‏».(7)

مراد از «آنانی که در خاک زمین خوابیده‌‌اند» گروهی از اموات هستند که در دولت با سعادت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) زنده می‌شوند و برخی از آنان از یاران حضرت می‌شوند و در رکاب ایشان می‌جنگند و برخی دیگر به سزای اعمال ناشایست خود می‌رسند.(8) در این زمینه روایات فراوانی با عنوان رویداد رجعت آمده است: «الْقَتْلُ فِی سَبِیلِ عَلِیٍّ(علیه السلام) وَ ذُرِّیَّتِهِ، فَمَنْ قُتِلَ فِی‏ وَلَایَتِهِ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وَ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یُؤْمِنُ بِهَذِهِ الْآیَةِ إِلَّا وَ لَهُ قَتْلَةٌ وَ مَیْتَةٌ، إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ یُنْشَرُ حَتَّى یَمُوتَ، وَ مَنْ مَاتَ یُنْشَرُ حَتَّى یُقْتَل‏».(9)

شایان بیان است که وجود چنین بشارت‌هایی و امکان تطبیق آن‌ها بر حضرت مهدی و منجی موعود اسلام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به معنای یگانگی همه شخصیت، همه بشارت‌ها و تطبیق هر عنوان آخر الزمانی بر موعود اسلام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیست.

هـ. همراهی ابن الانسان با منجی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

غیر از مسیحیان که به بازگشت حضرت عیسی(علیه السلام) باور دارند،(10) بیشتر مسلمانان بر اثر تواتر روایات، به بازگشت حضرت عیسی(علیه السلام) در آخر الزمان معتقدند و دانشمندانی به این موضوع تصریح کرده‌‌اند.(11) برخی مفسران در تفسیر آیه «و ان من اهل الکتاب الا لیؤمنن به قبل موته» (نساء: 159) به بازگشت حضرت عیسی(علیه السلام) اشاره کرده‌اند و مراد از ضمیر به را آن حضرت دانسته‌اند. (12) قطع نظر از این تفاسیر، تواتر روایات اسلامی نیز تردیدی در این‌باره باقی نمی‌گذارد.(نک: طوسی، 1411: 185 و 191)

همچنین روایات فراوانی از منابع حدیثی شیعه و اهل سنت به همراهی حضرت عیسی(علیه السلام) با حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره کرده و از اقتدای ایشان به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سخن گفته‌اند: «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدِیَ الْمَهْدِیُّ فَیَنْزِلَ رُوحُ اللَّهِ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ فَیُصَلِّیَ خَلْفَهُ وَ تُشْرِقَ الْأَرْضُ بِنُورِهِ وَ یَبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ.» (13) همچنین می‌فرماید: «یلتفت المهدی و قد نزل عیسى بن مریم کأنما یقطر من شعره الماء فیقول له المهدی: تقدم فصل فی الناس، فیقول: إنما أقیمت الصلاة لک، فیصلی عیسى خلف رجل من ولدی.»(14) امام باقر(علیه السلام) نیز می‌فرماید: «الْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَیَّدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ وَ تَظْهَرُ لَهُ الْکُنُوزُ یَبْلُغُ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ یُظْهِرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ دَیْنَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ فَلَا یَبْقَى فِی الْأَرْضِ خَرَابٌ إِلَّا قَدْ عُمِرَ وَ یَنْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع فَیُصَلِّی خَلْفَهُ.»(15)

برخی آیات کتاب مقدس نیز به همراهی عیسی(علیه السلام) و این منجی بشارت داده‌اند که می‌تواند مؤیدی بر اخبار اسلامی در باب همراهی حضرت عیسی(علیه السلام) و موعود آخرالزمان (مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)) باشد. (16) کسی که حضرت عیسی(علیه السلام) وعده آمدنش را می‌دهد و چون تسلی‌دهنده و روح راستین می‌آید و عیسی(علیه السلام) را دلالت می‌بخشد و بر حقانیت او شهادت می‌دهد؛(17) لیکن این خبر تنها همراهی را بیان می‌کند و ابن الانسان بودن مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ثابت نمی‌کند.

پانوشت

1. پسر خدا در عهدین و قرآن، ص 97 ـ 108.
2. متی، 20: 28.
3. قاموس کتاب مقدس، ص 219.
4. مقاله: «امکان سنجی تطبیق کارکردهای پسر انسان در کتاب مقدس بر منجی موعود شیعه»، فصلنامه انتظار موعود، ش 57، ص 49.
5. المزار الکبیر، ص 590.
6. کتاب دانیال نبی، باب دوازدهم، بند1ـ12: 1309.
7. الکافی، ج 1، ص 338.
8. دانشنامه امام مهدی (عج) ج 8، 47 – 48.
9. مختصر البصائر، ص 111 – 112.
10. انجیل یوحنا: باب 14، 29.
11. سلسله احادیث صحیحه، ج 5، ص 178.
12. نک: مجمع القرآن فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 211.
13. کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص 280.
14. اثبات الهدی، ج 5، ص 247.
15. کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 331.
16. مقاله: «بررسی پیشگویی ها درباره تقابل یا توافق مهدی (عج) و مسیح (ع) از دیدگاه آموزه‌های اسلامی و کتاب مقدس)، فصلنامه پژوهش های مهدوی، ش 18، ص 43.
17. همان، ص 50.

منبع: مقاله: «نقد نگاه موعودگرایانه بهائیت به مفهوم ابن الانسان بر اساس متون ادیان»، محمد علی پرهیزگار، فصلنامه مشرق موعود، شماره 49.

مقالات مرتبط

۱. کتابخانه مقالات بهائیت

2. شخصیت «ابن الانسان» موعود در ادیان الهی 

3. نقد نگاه موعودگرایانه بهائیت به مفهوم ابن الانسان بر اساس متون ادیان 

لینک پیگیری مقالات در پیام رسانها:
ایتا:
https://eitaa.com/bahaiat

تلگرام:
https://telegram.me/bahaiat_net

https://telegram.me/joinchat/BkW_SUFwlMXotBYfp0OE7A