علیمحمّد شیرازی (معروف به باب و مبشر خوانده بهائیت)(1) چون از رویارویی با دانشمندان ناتوان بود، نابودی کتابهای علمی و فلسفی را لازم شمرد: «فی حکم محو کل الکتب کلها الا ما انشئت او تنشئی فی ذلک الامر».(2) عباس افندی (معروف به عبدالبها) درباره نابود کردن کتب غیر بابی مینویسد: «در یوم ظهور حضرت اعلی (علیمحمد شیرازی) منطوق بیان ضرب اعناق و حرق کتب و اوراق و هدم بقاع و قتل عام الا من آمن و صدق بود».(3)
شیرازی بر پیروان خود واجب کرد که تعداد کتابهایشان را بیش از نوزده جلد (عدد مقدس بهائیت) قرار ندهد و خود راه موضوعبندی آنها را بیان میکند: «برای آیاتش سه جلد، برای مناتجاتش سه جلد، تفسیرش سه جلد، علوم و فنون مختلفه که تدوین کرده است، شش جلد».(4)
وی تحصیل علوم گوناگون و مطالعه غیر بیان را نیز حرام کرد: «یا معشر العلماء ان الله قد حرم علیکم بعد هذا الکتاب التدریس فی غیره» (5) و برای تطمیع پیروان و تحدید مخالفان، جان و مال غیر بابیان را در اختیار اهل بیان گذاشت: «فی بیان حکم اخذ اموال الذین لا یدینون بالبیان و حکم رده ان دخلوا فی الدین».(6)
حسینعلی نوری(بها) به سبب برخی مفاسد، تعارض با منافع و تناقض این حکم با شعارهای بهائیت از جمله تعلیم و تربیت عمومی و اجباری، این حکم شیرازی را لغو کرده و به بهائیان اجازه میدهد که علوم مفید را فرا بگیرند: «قد عفا الله عنکم ما نزل فی البیان من محو الکتب و اذنّاکم بان تقرنوا من العلوم ما ینفعکم لا ما ینتهی الی المجادله فی الکلام هذا خیر لکم ان انتم من العارفین».(7)
حال جای چند پرسش است:
1. اگر بهائیان قائلند که دین باید به مقتضای زمان باشد، چگونه می توانند در عصر علم آموزی، دستورات ضد علم آموزی و غیر حکیمانه علی محمد شیرازی در زمینه محدود سازی تعلیم و تعلم را توجیه کنند؟
2. چگونه حسین علی نوری حکم علی محمد شیرازی را لغو می کند، در حالی که هر دو در یک دوره زندگی می کردند و اتفاق خاصی رخ نداده است؟
3. آیا این تعالیم و قوانین مبشر خوانده بهائیت، به جای پیشرفت، پسرفت نیست که پس از دین اسلامی که دستورات بسیاری درباره تعلیم و تعلم دارد، دستور به محدودسازی علم آموزی و تعلیم و تعلم دارد؟
4. آیا با خواندن آثار بابیت و بهائیت به ویژه گزارشی که از عباس افندی گذشت، اعمال شنیع گروهک تروریستی داعش برایتان یادآوری نمی شود که کتابخانه، آثار علمی، هنری و باستانی را نابود کردند، غیر مؤمنان به خود را کشتند و بقاع را نابود کردند؟ به راستی چه ارتباطی میان این سنت بابیت و این کردار داعش وجود دارد؟
آیا وقت آن نرسیده که به نداهای فطری خود درباره تعقل و تفکر گوش دهیم و کمی با دقت و وجدانی بیدار در دستورات و آموزه های سران و رهبران خود بیندیشم و بدون تعصب، با خالی کردن ذهن خود، عقل خود را حَکَم قرار دهیم؟ خدای سبحان در موارد بسیاری به تفکر و تعقل فراخوانده است و می فرماید: «افلا یعقلون»، «افلا یتدبرون» و «افلا یتفکرون». یک بار هم که شده به فراخوان خدای حکیم گوش دهیم.
پانوشت
1. بهائیان، به دلیل نداشتن بشارت از دین اسلام، در پی اثبات مهدویت علی محمد شیرازی و به تبع آن بهره گیری از بشارت او درباره ظهور شخصی هستند که در آثار او «من یظهره الله» خوانده می شود تا او را با ادعای نبوت حسین علی نوری (بها) تطبیق کنند، از این رو ست که بهائیان شیرازی را مبشر بهائیت می خوانند؛ این در حالی است که او هیچ یک از نشانه «من یهظهره الله» را ندارد.
2. بیان، واحد 6، باب 6.
3. مکاتیب، ص 266.
4 گفت و شنود سید علی محمد باب با روحانیون، ص 91.
5. احسن القصص، سوره 27.
6. بیان، واحد 5، باب 5.
7. اقدس، ص 48.