یکی از اصول مشترک بین همه پیام آوران الهی پرهیز از خودبینی است که از صفات سلبی آنان بشمار می ‏آید و خداوند در این باره می ‏فرماید: انبیا هرگز نیامده‏اند تا مردم را به سمت خود دعوت کنند، زیرا شخص پرستی در حقیقت هواپرستی است؛ از برجسته‏ ترین هدایتهای پیامبران آن است که مردم را از هرگونه هواپرستی پرهیز داده‏اند. پس آنان هرگز امّتها را به سوی خود دعوت نمی‏کنند،بلکه تنها به سوی الله دعوت می‏کنند: (ما کان لبشرٍ أن یؤتیه الله الکتاب والحکم والنُّبوَّة ثمَّ یقول للنّاس کونوا عباداًلی)۱. گرچه شأن نزول این آیه شریفه جریان حضرت مسیح (علیه السلام) است، ولی حکم آن عام و برای شخصیت حقوقی رسالت و نبوّت است.
شایسته نیست که انبیا از موقعیت نفوذ کلمه و اقتدار معنوی خود سوء استفاده کنند و مردم را به پرستش خویش فرا خوانند چون نسبت ناروا به‏خداوند دادن و اسناد چیزی به ذات اقدس خدا درحالی که نفرموده باشد: از خودپرستی افترا زننده حکایت می کند. مشابه این تهدید را خداوند درباره پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: (ولو تقوَّل علینا بعض الأقاویل  لأخذنا منه بالیمین  ثمَّ لقطعنا منه الوتین  فما منکم من أحدٍ عنه حاجزین  وإنَّه لتذکرةٌ للمتَّقین)۲.
اگر او قولی را بیجا به ما نسبت دهد و افترا ببندد، ما قدرتِ او را می‏گیریم و رگ حیاتش را قطع می‏کنیم. احدی هم نمی‏تواند جلو قهر ما را بگیرد و او را از چنگال عذاب ما نجات بدهد این نشانه پیمان غلیظ است. وقتی کسی به سِمَتی مؤثر در جامعه رسید، اگر بلغزد و باعث لغزش دیگران شود، عذابش آسان نخواهد بود. این که گفته‏اند: «زَلّة اْلعالِم، زَلّة الْعالَم» لغزش عالِم، لغزش عالَم است یا «زلة العالِم کانکسار السّفینة تُغْرَق وتَغْرِق»۳؛ لغزش عالم مانند شکستن کشتی است که هم خود غرق می‏شود و هم دیگران را غرق می‏کند. یا گفته‏اند: «دیگران از جهنم فاصله دارند، ولی عالِم در لبه جهنم حرکت می‏کند»، به طوری که لغزیدن او همان است و افتادن وی در آتش همان، به دلیل آن است که عالمان دین تعهّد ویژه دارند و لغزش آنان زمینه تباهی جامعه را فراهم می‏کند.
از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است: هر علمی وبال بر عالم است مگر آن که به آن عمل شود۴. در آثار دینی از یک طرف آمده است که فرشتگان آسمان و پرندگان فضا و ماهیان دریا برای عالِمْ طلب مغفرت می‏کنند و از طرف دیگر وارد شده است که دانشمند در لبه خطر عظیم قرار دارد، زیرا عالم در دیگران اثر می‏گذارد و لغزش او باعث لغزش دیگران می‏شود و به همین مناسبت از انبیا پیمانی غلیظ گرفته شده است. پس، هیچ پیامبری این قدرت را ندارد که چیزی را به نام خدای سبحان جعل کند، زیرا جعل او بعد از مقبولیت مردمیِ وی، زمینه هرگونه بدعت را فراهم می‏کند؛ برخلاف جعل دیگران که دارای مقبولیت نیستند.
بعضی از امتها که گرفتار تثلیث یا تثنیه شده اند، و عُزَیر یا مسیح را پسر خداوند تلقی کرده اند، خود به ضلالت رفته اند، و گرنه انبیا هرگز مردم را به پرستش خودشان دعوت نکرده‏اند. انبیا همان طور که به مردم گفتند: هوای خود را نپرستید، همان طور هم گفتند: ما نیز مثل شما بنده خدا هستیم و از مردم خواستند تا غیر خدا را نپرستند. پس، هیچ پیغمبری نیامده است که به مردم بگوید مرا عبادت کنید. این مطلب جزو اوصاف سلبیه همه انبیاست. زیرا از لوازم سلبی نبوّت عامه بشمار می‏رود؛ چون حقیقت توحید نفی هر معبودی غیر از خداست: (ولا یأمرکم أن تتَّخذوا الملائکة والنّبیین أرباباً)۵.
خداوند هرگز به شما امر نمی‏کند که فرشتگان یا انبیا را رب خود بدانید. باید جهان بینی الهی شما به قدری وسیع باشد که هر شئیِ محدود را مخلوق خدای نامحدود بدانید، و هرگز قداستِ نسبی فرشتگان یا پیامبران مرعوبتان نکند و آنها را از مرحله بندگی به خدایی نرسانید بلکه آنان را چون خود، بنده خدا بخوانید.

این سیره، یکی از راه های شناخت فرق انحرافی است، زیرا فرقه های انحرافی شخص محورند؛ برای نمونه، قطب های صوفیه و سران بهائیت که پیروان را به خود می خوانند و داعیان اسماعیلی که پیروان را به امام اسماعیلی می خوانند نه به توحید و خدای سبحان. در بهائیت که کار به جایی رسیده است که حسین علی بهاء، علاوه بر آن که پیروان خود را به خود می خواند و از الوهیت خود سخن می گفت، آنان را بر سجده به خود نیز امر می کرد و اکنون، قبله بهائیان، قبر حسین علی نوری یا همان بهاء الله است. (در زمان حیات بهاء الله، رو به او سجده می کردند و پس از مرگش، قبر را به عنوان قبله برگزیدند.)

پیامبر، بنده خداست؛ انبیا به ما گفته‏اند، همه را به چشم بنده خدا نگاه کنید؛ وقتی همه را به چشم بنده خدا دیدید، در نیازمندیها فقط به ذات اقدس الله متّکی می‏شوید، و عبادات را وسیله بدانید، نه هدف. این وسیله، حتّی در وسیله بودن هم مستقل نیست و بالغیر است. خدای سبحان می‏فرماید: (یا أیها الَّذین آمنوا اتَّقوا الله وابتغوا إِلیه الوسیلة وجاهدوا فی سبیله)۶؛ اهل تقوا باشید و برای نیل به‏لقای حق، وسیله بجویید و در راه او جهاد کنید. جهاد و نما ز و روزه، همه وسیله است. و اتخاذ وسیله به این معنا نیست که انسان بگوید، خدا حق است، ولی وسیله هم لازم است و با این تلقی بخواهد شرک خفی خود را توجیه کند. چنانکه هرگز نمی‏توان به اِستنادِ این آیه، چیزی که وسیله بودن آن مشکوک است، وسیله بودن آن را ثابت کرد؛ زیرا هرگز قانون کلی عهده‏دار اثبات موضوع خاص خود نخواهد بود و تمسّک به عامّ در شبهه مصداقیه خودش هرگز روا نیست. وسیله تقرّب به خدا عبادت خدا، و استعانت از او نیز هر چیزی است که با ادلّه معتبر، وسیله بودن آن ثابت شده باشد مانند ولایت اهل‏بیت (علیهم السلام) .
درس و بحث برای رضای خدا هم وسیله‏ای بیش نیست و مانند هر وسیله دیگر در برابر خدا مستقل نیست. بلکه فیضی از فیوضات ربانی خدای سبحان است.
پانوشت:
۱. سوره آل عمران، آیه ۷۹.
۲. سوره حاقه، آیات ۴۴ ـ ۴۸.
۳. بحار، ج۲، ص۵۸.
۴. بحار، ج۲، ص۳۸.
۵. سوره آل عمران، آیه ۸۰.
۶. سوره آل عمران، آیه ۷۹.

منبع: پایگاه جامع شناخت بهائیت

آدرس تلگرام:

https://telegram.me/bahaiat_net

https://telegram.me/joinchat/BkW_SUFwlMXotBYfp0OE7A