برخی از مدعیان دروغین یا اصحاب و انصار آنان در پی مغالطه و عوام فریبی هستند؛ برای نمونه یکی از جریانهای معاصر مدعی قائمیت و مهدویت با مقایسه خود با دعوت پیامبران الهی از جمله پیامبر خاتم(ص)، مخالفان خود را نیز همچون کفار قریش دانسته و چنین میگوید که همیشه دعوتهای الهی با مخالفت روبرو شده است و مخالفت با ادعای قائمیت و مهدویت ما نیز همچون مخالفت با دعوت حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد (ص) است.
اینان با این استدلال عوامانه و قیاس مع الفارق خود، در پی اثبات حقانیت خود هستند و میخواهند چنین نشان دهند که مخالفت با آنان به این جهت است که منافع مخالفان آنان، همچون منافع کفار قریش به خطر افتاده است؛ غافل از آن که صرف ادعا کار از پیش نمیرود؛ اگر صرف این ادعا درست باشد، همه مدعیان دروغین پیش از آنان نیز چنین ادعاهایی را به کار بستهاند و اینگونه میخواستند ادعای خود را حق جلوه دهند، از مدعیان دروغین نبوت گرفته تا مدعیان دروغین بابیت و مهدویت که از بابیت و بهائیت از جمله آنهاست.
اگر صرف ادعای کسی میبایست او را حق دانست و مخالفت را کنار گذاشت، تا به امروز میبایست از مدعیان دروغین فراوانی تبعیت میشد که از صدر اسلام تا کنون بودن و هر یک ادعای حقانیت نیز داشتند. بنابراین این استدلال برای فرار از دلیل در اثبات حقانیت کفایت نمیکند.
همچنین باید توجه داشت که استدلال به روایت امام صادق(ع) نیز نمیتواند دلیلی بر اثبات حقانیت مدعیان دروغین باشد، زیرا آن به حدیثی از آن حضرت استدلال میکند که مردم چون قائم و مهدی موعود(عج) را نمیشناسند، آن حضرت را انکار میکنند: «لَوْ خَرَجَ الْقَائِمُ لَقَدْ أَنْکَرَهُ النَّاسُ؛ اگر قائم خروج کند مردم او را نمیشناسند و انکارش میکنند».(۱)
این سخن حضرت کلام صحیحی است که اشکالی هم بر منکران وارد نمیسازد، زیرا منکران و مخالفانی که ابتداءً با آن حضرت مخالفت میکنند بر اساس پیش زمینههای فکریای که از مدعیان دروغین دارند و مصادیق فراوانی که از مدعیان دروغین وجود دارد، ابتداءً از کسی دلیل و برهان میخواند که ادعای قائمیت و مهدویت میکند، اگر دلیل و برهانی بر حقانیت خود ارائه کرد، او را میپذیرند؛ اگر نه، تا زمانی که حقانیتش ثابت نشود، با او مخالفت میکنند و بر قائم و مهدی موعود (عج) واجب است که دلیل قانع کنندهای برای مخاطبان خود بیاورد و با دلیل و مدرکی که قانع کننده باشد، خود را به مخاطبانش معرفی کند، نه صرف ادعا …
وقتی آن حضرت آمد، معجزه میآورد و آن گونه که شایسته ایشان است، خود را معرفی میکند، نه اینکه مخفی شود و کسانی ادعا کنند که آن حضرت فلان کار را به نشان از معجزه انجام داده است و …
خوب این ظهور با غیبت چه تفاوتی دارد، از سوی دیگر معجزه برای اطرافیان خود که دلیل بر دیگران نیست، ایشان باید معجزهای ارائه دهد که همگان را قانع کند، نه اینکه برخی به صرف ادعا خاطراتی از معجزات ایشان تعریف کنند و از ارتباط با آن حضرت سخن بگویند، زیرا ادعای ارتباط با آن حضرت را پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی باید تکذیب کرد: «وسیأتی شیعتی من یدّعی المشاهدة ألا فمن ادّعی المشاهدة قبل خروج السفیانیّ والصیحة فهو کاذب مفتر؛ و به زودی از شیعیان من, خواهند آمد, کسانی که ادعای مشاهده و دیدن مرا بکنند. آگاه باشید, هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی, ادعا کند که مرا دیده است, او دروغگوی افترا زننده است.»(۲)
بر این اساس ادعای حقانیت بر اساس این که همه دعوتها مخالفت داشته است یا اینکه با مخالفت روبرو شده یا میشود، پذیرفته نیست.
پانوشت
۱. غیبت طوسی، ص ۴۲۰.
۲. این توقیع را بسیاری از محدثان در کتابهای روایی خود آورده اند که ۶ روز پیش از مرگ آخرین سفیر خاص امام عصر(عج)، علی بن محمد سمری از سوی آن حضرت صادر شد: در کمال الدین، ص۲۶, شیخ طوسی در الغیبه، ص۲۷, شیخ طبرسی در اعلام الوری، ص۲۸, سید بن طاووس در ربیع الشیعه، ص۲۹, طبرسی در احتجاج، ص۳۰, اربلی در کشف الغمه، ص۳۱, مجلسی در بحارالانوار، ص۳۲ و مرآة العقول، ص۳۳, فیض کاشانی در نوادر الاخبار، ص۳۴ و….
منبع: پایگاه جامع شناخت بهائیت
پیگیری مقالات در تلگرام با کلیک روی آدرس زیر: