روایات اسلامی از دعوت قائم موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به امر جدید سخن می‌گویند: «إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ دَعَا النَّاسَ إِلَى أَمْرٍ جَدِیدٍ کَمَا دَعَا إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم)»،(1) سران و مبلغان بابیت و بهائیت با بهره‌گیری از این روایات و کاربست این امر جدید به معنای دین و شریعت تازه، در پی اثبات نبوت سران خود هستند؛(2) لیکن این برداشت باطل است، زیرا:

از یک سو واژه «امر» در هیچ فرهنگ لغتی به معنای کتاب و شریعت نیامده و چنین ادعایی نیازمند دلیل است؛

از سوی دیگر روایات فراوانی هست که از دعوت قائم موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به اسلام و آموزش قرآن سخن می‌گویند:

الف. قرآن کریم همه ائمه اطهار(علیهم السلام) را «ولی» و «صاحب امر» می‌خواند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم‏»(نساء: 59) که به فرموده پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم)، ایشان با قرآن هستند و قرآن با ایشان و از هم جدا نخواهند شد: «هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ لَا یُفَارِقُهُمْ وَ لَا یُفَارِقُونَه‏»؛ (3) بنابراین قائم موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) «صاحب امر» و «مولی» است و همانند پدرانش با قرآن است و غیر از قرآن کتاب دیگری نخواهد آورد.

ب. پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) از زمانی خبر داده‌اند که از قرآن جز نامش و از اسلام غیر اسم آن باقی نخواهد ماند: «سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَایَبْقى‏ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ، وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ، یُسَمَّوْنَ بِه‏»؛ (4) از این‌رو امام صادق(علیه السلام) از دعوت قائم موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به اسلام جدید سخن می‌گوید: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ(صلی الله علیه و آله و سلم) دَعَا النَّاسَ إِلَى الْإِسْلَامِ جَدِیداً وَ هَدَاهُمْ إِلَى أَمْرٍ قَدْ دُثِرَ فَضَلَّ عَنْهُ الْجُمْهُورُ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْقَائِمُ مَهْدِیّاً لِأَنَّهُ یَهْدِی إِلَى أَمْرٍ قَدْ ضَلُّوا عَنْهُ‏»؛(5) بنابراین مراد از امر جدید، دعوت تازه مردم به اسلامی است که از آن غفلت ورزیده و دور شده‌اند.

ج. قائم موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از قیام، به آموزش قرآن حکیم بر اساس شأن نزول می‌پردازد: «إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ‌مُحَمَّدٍ(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ضَرَبَ فَسَاطِیطَ لِمَنْ یُعَلِّمُ‏ النَّاسَ‏ الْقُرْآنَ‏ عَلَى‏ مَا أَنْزَلَ‏ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ فَأَصْعَبُ مَا یَکُونُ عَلَى مَنْ حَفِظَهُ الْیَوْمَ لِأَنَّهُ یُخَالِفُ فِیهِ التَّأْلِیفَ.» (6) آموزش قرآن بر اساس چیدمان جدید، به این معناست که حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نه تنها دین تازه‌ای نمی‌آورد، بلکه با آموزش صحیح قرآن در پی اصلاح انحرافاتی است که پس از پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) رخ نموده است؛ در غیر این صورت به جای اصلاح چیدمان قرآن، می‌بایست کتاب جدیدی می‌آورد؛ همان‌گونه که پیامبران صاحب شریعت، با کنار گذاشتن کتاب پیامبر گذشته، از کتاب آسمانی خود پرده برمی‌داشتند.

یادسپاری: باید دانست که ادعای حقیقی شیرازی و نوری به راستی هنوز مشخص نیست، زیرا کسی همچون شیرازی از ادعای بابیت گام برداشت، به مهدویت رسید؛ تا نبوت و الوهیت نیز رفت. این نردبان ادعا، اشکالی است که بر بسیاری از مدعیان مهدویت وارد است، زیرا غالباً با سوء استفاده از بحث امر جدید و کتاب نو، از نبوت نیز سخن رانده‌اند؛ لیکن بابیت و بهائیت با حُقه تدریجی خواندن امر تبلیغ، در مقام پاسخگویی بر این اشکال هستند؛ حال آن که با این حیله می‌بایست فاتحه صداقت را خواند، زیرا این سخن یعنی مدعی می‌تواند برای بیان ادعای خود، نخست دروغ بگوید تا مخاطب خود را جذب کند، سپس آهسته آهسته مراد خود را به او بفهماند، زیرا اگر از ابتدا بگوید، مخاطب از گرایش به او صرف نظر خواهد کرد.

پانوشت
1. الغیبة، ص 321.
2. الفرائد، ص 185.
3. کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 285.
4. الکافی، ج 8، ص 308.
5. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 383.
6. پیشین، ج 2، ص 386.