بهائیت می‌گوید هر تقلیدی باطل است. اگر تقلید باطل است، اولا به این معنا نیست که می‌بایست هر کس دین و آیین خود را رها کرده و بهائیت را انتخاب کند، چون این خود تقلید است. در ثانی مگر غیر این است که بهائیان احکام خود را از رساله «گنجینه حدود و احکام» جناب اشراق خاوری تقلید می‌کنند؟

همه ادیان و مذاهب، در باب احکام بر این باورند که احکام (بایدها و نبایدهایی) وجود دارد و خدای سبحان نسبت به برخی از کارها امرو نسبت به برخی از آنها نهی کرده است.

روشن است که پیامبران به عنوان واسطه فیض الهی می‌بایست این احکام را برای پیروان خود بیان کنند. امروز در میان همه ادیان، علمایی هستند که احکام را از منابع دینی استخراج کرده و در اختیار پیروان آن دین قرار می‌دهند، زیرا همگان نمی‌توانند همه وقت خود را صرف کشف احکام از منابع دینی کنند، از اینرو علما و مراجع دین، این وظیفه را به عهده می‌گیرند، از این رو مگر می‌شود احکام را به غیر از تقلید از رساله عملیه انجام داد؟ اگر در احکام تقلید نکنیم، از کجا باید بفهیم خدا به چه کاری امر کرده و از چه کاری نهی فرموده است؟

بنابراین تقلید در احکام و فروع دین، امری اجتناب ناپذیر است و در میان همه ادیان و مذاهب الهی وجود داشته و دارد.

بر این اساس جریان بهائیت با یک تناقض فاحش روبرو است و آن این که از یک سو تقلید را حرام و ممنوع می‌دانند و از سوی دیگر از عبدالحمید اشراق خاوری تقلید می‌کنند.

باید از هر بهائی پرسید: منبع دستیابی بهائیان به احکام بهائیت چیست؟ مگر شما تقلید را حرام و ممنوع اعلام نمی‌کنید؟ پس چرا از رساله آقای عبدالحمید اشراق خاوری با عنوان گنجینه حدود و احکام تقلید می‌کنید؟