اعتلای امام به جایگاه نبوت و در پی آن نسخ شریعت گذشته از آموزه‌‌های اسماعیلیه بود که آثارش در جریان‌های بابیت و بهائیت نیز وجود دارد (با توجه به اینکه بهائیان علی محمد شیرازی معروف به باب را مهدی موعود می دانند) که در این نوشتار تبیین می شود:

1. جریان‌های اسماعیلیه

بر اساس امامت‌گرایی اسماعیلیه، در پی هر «وصی» یا «اساس» یا «صامت»، هفت امام می‌آمدند که «اتماء»(1) خوانده می‌شدند. آنان از ظاهر و باطن معنای حقیقی کتب مقدس و شریعت پاسداری می‌کردند.(2)

اسماعیلیان بر این باور بودند که هفتمین امام در دور هر پیامبری، به مرتبه ناطقی(3) اعتلا می‌یابد و پیامبر و ناطق دور بعدی می‌شود و با آغاز دور جدید، شریعت ناطق پیشین را نسخ می‌کند.(4)

اسماعیلیان نخستین، محمّد بن اسماعیل را امام هفتم دور ششم(5) می‌دانستند که هنگام ظهور، به جایگاه ناطق هفتم، مهدویت و قائمیت اعتلا یافته و بر دور معادی آخر(6) حکم می‌راند،(7) از این‌رو او را «قائم القیامة» می‌خواندند.(8)
نسخ شریعت نیز اتفاقی بود که در سه گروه از اسماعیلیان خودنمایی کرد.

1. 1.قرامطه

قرامطه بر پایه ایده «اعتلای امام هفتم به نبوت»(9) بر این باور بودند که محمّد بن اسماعیل امام قائم و خاتم پیامبران اولوالعزم است که هنگام ظهور، ناسخ شرایع قبلی و شریعت محمّدی است،(10) ازاین‌رو ابوطاهر فرزند ابوسعید جنابی برای آن‌که نشان دهد که پایان دوره اسلام فرارسیده است، حجر الاسود را از کعبه جدا کرد و به پایتخت جدید خود (احساء) برد.(11)

این عملکرد آنان سبب شد که در وصفشان بنویسند: «اسماعیلیان امکان برداشتن محدودیت‌های شریعت را از زندگی معنوی و شخصی انسان فراهم می‌ساختند.»(12) اعلام نسخ اسلام و اعلان شریعت‌گریزی از مهمترین عوامل افول این جریان است.

2. 1. فاطمیان

در میان اسماعیلیان دوره فاطمی، حمزه بن علی بن احمد (از یاران حسن به حیدره الاخرم) انتظار داشت که الحاکم بامر الله دور واپسین تاریخ مقدس را آغاز کند و همه شرایع قبلی ازجمله اسلام و تأویل اسماعیلی آن را منسوخ کند. تعالیم او دین جدیدی را عرضه می‌داشت که ناسخ همه ادیان پیشین بود.(13)

3. 1. نزاریان

حسن دوم (پسر محمّد بن بزرگ کیا، معروف به علی ذکره السلام) دو سال و نیم پس از رسیدن به حکومت قلعه الموت (در رمضان 559 هجری)، در مصلای عمومی الموت مجلسی گرفت و اعلام کرد: «امام زمان شما را درود و ترحم فرستاده است و بندگان خواصِ گزیده خویش خوانده و بار تکلیف شریعت از شما برگرفته و شما را به قیامت رسانده است.» وی در آن روز عید قیامت گرفت.(14)

او و پیروانش پس از نسخ اسلام، ملاحده خوانده شدند. وی در موافقت با انتظاراتی که اسماعیلیان متقدم از فرارسیدن قیامت داشتند، نسخ شریعتی را اعلام کرد که حسن صباح، بزرگ امید و محمّد بن بزرگ امید به شدت رعایت می‌کردند. رشیدالدین فضل‌الله و کاشانی، همین نسخ شریعت را دلیل ملاحده خوانده شدن نزاریان دانسته‌اند.(15)

2. جریان‌های بابیت و بهائیت

علی‌محمّد شیرازی با مسکوت گذاشتن ایده «اعتلای آخرین امام به نبوت»، در ظاهر از این نظریه بهره نگرفت؛ ولی بررسی سیره و شیوه ادعاهای او چنین می‌نماید که وی بدون طرح این فرضیه، از یک سو با هزاره‌گرایی و جهان‌بینی ادواری و اکواری و از سوی دیگر با بیان ادعاهای پلکانی و رنگارنگ، این نظریه را به کار بسته است.

1. 2. هزاره‌گرایی و جهان‌بینی ادواری

هزاره‌گرایی و جهان‌بینی ادواری در بابیت و بهائیت از آثار علی‌محمّد شیرازی رخ می‌نماید. وی در بیان فارسی می‌نویسد: «شمس حقیقت در این کور به اسم بابیت مشرق الی ظهور من یظهره الله».(16) وی عمرِ عالم، از آدم تا عصر خود را 12210 سال می‌داند و چون به عقیده او هر هزار سال از عمر عالم معادل با یک سال از عمر ظهورات و نمو آن‌ها به‌صورت کمال است، ازاین‌رو آدم را به «نقطه» و خود را به جوان دوازده ساله و من یظهره الله را به جوان چهارده ساله تشبیه می‌کند. این از شواهد قطعی است که خود علی‌محمّد نیز زمان پیدایش «من یظهره الله ادعایی» را نزدیک به دو هزار سال پس از عصر خود فرض کرده است.(17)

در ملحقات اقدس نیز آمده است: «حضرت ولی امراللّه ... می‌فرمایند: مقصود از الف قائمه ظهور قائم آل‌محمّد یعنی حضرت اعلی است. واو اول که قبل از الف است و عدد آن شش است اشاره به ادوار سابقه و مظاهر قبل است. واو ثانی که حرف ثالث کلمه واو است، مقصود ظهور اقدس کلّی جمال ابهی است که بعد از الف ظاهر گشته.»(18) بر این اساس، بهائیان قائل به شش دور گذشته هستند که با پیداش حسین علی نوری، دور هفتم آغاز می‌شود، زیرا او می‌نویسد: «واو ثانی که حرف ثالث کلمه واو است، مقصود ظهور اقدس کلی جمال ابهی است که بعد از الف ظاهر گشته» و عدد واو پیش از الف را برابر با شش می‌داند، از این‌رو نوری را قائم القیامه هم می‌خوانند.(19)

این ادعا، در حقیقت همان نگاه ادواری و تئوری اعتلاء اسماعیلیان نخستین است که محمّد بن اسماعیل را امام هفتمِ دور ششم(20) می‌دانستند که هنگام ظهور، به جایگاه ناطق هفتم، مهدویت و قائمیت اعتلا یافته و بر دور معادی آخر(21) حکم می‌راند،(22) از این‌رو محمّد بن اسماعیل را «قائم القیامة» می‌خواندند.(23)

سران بهائیت با بهره‌گیری از نظریه هزاره‌گرایی، به آیات و روایات اسلامی استناد کرده و در پی اثبات مهدویت شیرازی بودند، (24) زیرا شیرازی مبشر کسی با عنوان «من یظهره الله» بود که می‌توانست نوری را به آرزوی نبوتش نزدیک کند؛ یعنی نوری با اثبات مهدویت شیرازی، از بشارت ظهوری بهره می‌گرفت که به گمان او، شیرازی به عنوان امام دوازدهم شیعه از آن خبرداده بود و این را بشارت پیامبر پیشین (دیانت گذشته) بر نبوت خود قلمداد می‌کرد.

2. 2. ادعاهای پلکانی

شیرازی نخست ادعای بابیت کرد؛ سپس با ادعای مهدویت، خود را آخرین امام شیعیان اثنی عشری خواند و با بهره‌گیری از تئوری «تعالی امام آخر به نبوت»، از ادعای نبوت و رسالت خود پرده برداشت و از آیین جدیدی با عنوان «دیانت بابی» رونمایی کرد که به ادعای نسخ اسلام انجامید. او درباره ادعای نبوتش می‌نویسد: «و لقد بعثنی الله بمثل ما قد بعث محمّد رسول الله من قبل».(24)

سران بابیت و بهائیت در مناسبت‌های گوناگونی از نسخ اسلام و ظهور دیانت جدید سخن رانده‌اند:

الف. شوقی افندی درباره هدف اصلی فتنه بدشت می‌نویسد: «هدف اصلی و اساسی این اجتماع عظیم (بدشت) آن بود که اولاً به وسایل مقتضی استقلال امر بیان و انفصال شریعت رحمان از رسوم و آداب و سنن و شرایع قبلیه به نحو مؤثر و نافذ اعلام گردد.»(25) وی در جای دیگری می‌نویسد: «یک روز هنگامی‌که هیکل مبارک به علّت نقاهت ملازم بستر بودند، جناب طاهره ... بی‌ستر و حجاب در محضر مبارک در مقابل اصحاب ظاهر شد ... و با کلمات آتشین حلول دور جدید را اعلام و نسخ سنن و شعائر قدیمه را علی رؤوس الاشهاد ابلاغ نمود.»(26)

ب. عبدالحسین بافقی یزدی (معروف به آیتی و متخلص به آواره که رئیس مبلغان بهائیت بود) در گزارشی از گردهمایی بدشت می‌نویسد: «در موضوع احکام فروعیه سخن رفت. بعضی را عقیده این بود که هر ظهور لاحق اعظم از سابق است و هر خلفی اکبر از سلف و بر این قیاس نقطه اولی اعظم است از انبیاء سلف و مختار است در تغییر احکام فروعیه ... قرة العین از قسم اول بود اصرار داشت که باید به عموم اخطار شود و همه بفهمند که قائم دارای مقام شارعیت است و حتی شروع شود به بعضی تصرفات و تغییرات از قبیل افطار صوم رمضان و امثال‌ها.»(27)

بابیان و بهائیان اتفاق نظر دارند که ادعاهای علی‌محمّد شیرازی پلکانی بوده و پس از ادعای بابیت، خود را مهدی موعود خوانده و از استقلال و اصالت دعوت خود سخن رانده است: «حضرت باب بنفسه المقدّس ... در عاصمه آذربایجان دعوی خویش را اعلان و با اظهار مقام قائمیت و اثبات استقلال و اصالت امر مبارک قیام پیروان خود را در احتفال بدشت تأیید و نظرات و معتقدات آنان را نسبت به شریعه الهیه تقویت و تصویب فرمودند. باری در اثر این اجتماع نفخه صور دمیده شد و طلوع دور بدیع افول شرع قدیم را اعلام نمود ... این انفصال که امر الهی را از ظلمات حالکهٴ تعصّبات و اوهام و نفوذ شدید رؤسا و پیشوایان قوم مستخلص نمود، به درجه‌ای سریع و کامل و قاطع و نافذ تحقّق پذیرفت که ابداً تصوّر آن نمی‌رفت و به هیچ وجه با سکون و طمأنینه‌ای که شریعة الله با آن آغاز شده بود مشابهت نداشت.»(28)

نویسندگان بهائی این ادعاهای رنگارنگ شیرازی را مصلحت‌اندیشی او دانسته و درباره آن کتاب نوشته‌اند: «حضرت باب جهت تربیت روحانی خلق و ارتقاء معنویت و عرفان مردم جهت شناخت مقام حقیقی حضرتشان و برای این که خلق مضطرب نگردند، در اوایل ظهور ضمن رعایت مقتضیات، نهایت حکمت و مصلحت را در اعلان مقام واقعیشان به کار می‌بردند.»(29) همانگونه که گذشت، این سخن همان توجیهی بود که عبید الله مهدی هنگام اعلام ادعای مهدویت خود و اجدادش بیان کرد. (30) این عدم صداقت سران فرق انحرافی به معنای تجویز تزویر و دروغگویی هنگام مصلحت‌اندیشی است؛ یعنی سران فرق انحرافی مدعی امامت یا نبوت می‌توانند در صورت صلاحدید خود، حقیقت ادعای خود را از پیروان مخفی کرده و این‌گونه با ادعای جایگاه‌های گوناگون، مقام‌های مختلف را تجربه کنند.

بر این اساس سران بابیت و بهائیت در مورد نگاه ادواری و اکواری به جهان و ادعاهای پلکانی نیز از ایده اعتلای امامی الگو برداشته‌اند که در اسماعیلیه مطرح بود.

پانوشت

1. تکمیل‌کنندگان.
2. تاریخ و سنت‌های اسماعیلیه، ص 166.
3. پیامبری که شریعت جدیدی می‌آورد.
4. مکتب‌ها و فرقه‌های اسلامی در سده‌های میانی، 307 - 308.
5. دور نبوت حضرت محمّد6.
6. مراد از دور معادی، اعلام قیامت است. اعلام قیامت در واقع به معنای اعلان جدایی و استقلال از جامعه بزرگ‌تر اسلامی است. تاریخ و سنت‌های اسماعیلیه، ص 444.
7. دایرة المعارف بزرگ اسلام، ج 8، ص 688.
8. تاریخ و سنت‌های اسماعیلیه، ص 166.
9. نک: دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 8، ص 688.
10. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 125.
11. همان، ص 190.
12. فرقه اسماعیلیه، ص 14.
13. همان، ص 230 - 231.
14. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 441 - 442.
15. همان، ص 443.
16. بیان فارسی، واحد 4، باب 6.
17. نقطه الکاف، ص 22.
18. اقدس، ص 222.
19. نوری، 1998: 112.
20. دور نبوت حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم).
21. مراد از دور معادی، اعلام قیامت است. اعلام قیامت در واقع به معنای اعلان جدایی و استقلال از جامعه بزرگ‌تر اسلامی است. (تاریخ و سنت‌های اسماعیلیه، ص 444)
22. دایرة المعارف بزرگ اسلام، ج 8، ص 688.
23. تاریخ و سنت‌های اسماعیلیه، ص 166.
24. نک: پرهیزگار، نقد استناد بهائیت به آیات و روایات در اثبات مهدویت علی محمد شیرازی، فصلنامه مشرق موعود، شماره 39، ص 212 - 218.
25. نصایح الهدی ،ص 52 - 53.
26. قرن بدیع، ص 93.
27. همان، ص 94 - 95.
28. پرهیزگار، بررسی تحلیلی بر پیشینه‌شناسی بابیت و مهدویت علی‌محمّد باب و رابطه آن با جریان‌های باطنی، قم، فصلنامه انتظار موعود، شماره 53، ص 124 - 125.
29. قرن بدیع، ص 97.
30. ‌مصلحت اندیشی حضرت باب و سایر پیامبران آسمانی در ابلاغ پیام الهی، 60.
31. دفتری، 1377: ج 8، 686 - 687.

لینک پیگیری مقالات در پیام رسانها:
ایتا:
https://eitaa.com/bahaiat

تلگرام:
https://telegram.me/bahaiat_net

https://telegram.me/joinchat/BkW_SUFwlMXotBYfp0OE7A