یکی از بزرگترین و پر هیاهوترین مدّعیان دروغین مهدویت بود که نیروهای او موفق به تسخیر مسجدالحرام شده و این مکان مقدس پانزده روز در تصاحب آنان بود . این اقدام به رهبری جهیمان بن محمد بن سیف العتیبی انجام گرفت. اومعتقد بود که شوهر خواهرش محمد عبدالله القحطانی ، همان مهدی موعود است که اسلام را نجات می‌دهد و صاحب بیعت بین رکن و مقام می‌باشد.
 این فرقه برای اثبات گفته‌های خود از احادیث فراوانی سخن می‌گفت که در آن بازگشت مهدی سخن میگوید . این گروه اولین روز سال ۱۴۰۰ هجری قمری (برابر ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ ) را برای تصرف مسجدالحرام در نظر گرفتند، تا منطبق بر بعضی از احادیث دربارهٔ تاریخ قیام مهدی باشد.
در صبح ان روز هنگامی که امام جماعت مسجد الحرام در حال آماده شدن برای برپایی نماز جماعت برای ۵۰ هزار عبادت کننده در آخرین روز حج بود. شورشیان اسلحه‌های خود را بیرون آوردند، دروازه‌ها رابستند و ماموران را کشته و مسجد الحرام را به تصرف خود در اوردند و با القحطانی بین رکن و مقام بیعت نمودند.
سرانجام پس از دوهفته درگیری شورشیان تسلیم شدند. در این حادثه ۱۲۷ تن از نیروهای امنیتی و ۲۵۰۰ تن از نیروهای شورشی از جمله شخص القحطانی و جهیمان کشته شدند.

اما در اینجا به دو نکته‌ی جالب و قابل توجه در واقعه‌ی القحطانی اشاره می نمائیم:

پرده‌ی اول: القحطانی باتوجه به نسب و شجره‌ی خویش ، زمانی که ادعای مهدویت می‌نماید، از سوی سایرین مورد اشکال قرار می‌گیرد که مهدی از قریش و از نسل پیامبر ص است ولی تو از قبایل ترک و قحطانی می‌باشی .
اما القحطانی با ترسیم داستانی ، نسبی جدید برای خود ترسیم میکند و مدعی میشود که انها قریشی و از سادات و اشراف مصر می‌باشند که چند نسل قبل از او و اجداد او ، توسط ترک ها به اسارت گرفته شده و به ریاض اورده شده اند.
و می‌گوید خانواده آنها در اواخر قرن نوزدهم با قوای ترک به منطقه آمدند و در عسیر ساکن شدند و نسب آنها به اشراف (سادات) می رسد و از همین روی بود که ترک‌ها آنها را با خود همراه کردند. این از آداب ترک‌ها بود که برای خوش یُمن بودن و برکت و پیروزی، اشراف را با سپاه خود همراه کنند. پس خاندان قحطانی ابتدا با اهالی جنوب در آمیختند و سپس به ریاض آمدند.
حزیمی در خاطرات خود همین مطلب رابیان می کند: روزی از سعد بن عبدالله القحطانی پرسیدم چطور محمد را مهدی می دانید در حالی که شما از قحطان هستید در حالی که از شروط مهدی این است که از قریش باشد و از نسل رسول خدا (ص)؟ او گفت ما در اصل از قبیله قحطان نیستیم بلکه ما با قحطان حلف و قسم داریم و جد اکبر ما از اشراف (سادات) مصر بود که با ترک¬‌ها در حمله‌‌های محمد علی به این منطقه آمد و در جازان و سپس عسیر منزل کرد و به خاندان الترکی معروف بودند.

پیوست ضروری : احمد بصری معروف به احمد الحسن نیز عینا با تبعیت از سیره‌‌ی مدعیان کذاب گذشته ، نسب واضح و اشکار و ثابت خویش را که به تایید نسب شناسان بزرگ بصره و بزرگان عشیره‌ و اقوام او نیز رسیده است را انکار میکند!
و کاملا بی اساس و مضحکانه مدعی می‌شود که مادر جد چهارم او با امام مهدی عج ازدواج کرده! و نسب او به امام مهدی عج برمی‌گردد.
پرده‌ی دوم: ارتباط جهیمان با محمد بن عبدالله با تزویج خواهر جهیمان به او محکم تر شد. حزیمی داستان معرفی قحطانی به عنوان مهدی منتظر را چنین نقل می کند:
من از محمد بن عبدالله القحطانی پرسیدم آیا تو مطمئن هستی که مهدی هستی؟ او در جواب گفت: من اول درباره آنچه اخوان درباره مهدی بودن من می گفتند قانع نشدم. اما بعد از مدتی از آنها جدا شده و بارها از خداوند طلب خیر کردم و در یک شب سینه من برای این عمل انشراح پیدا کرد. من از او پرسیدم: چه کسی برای بار اول اشاره کرد که تو مهدی هستی؟ او گفت: قبل از اینکه ما به اخوان بپیوندیم این فکر در نزد بعضی از اخوان در مسجد الرویل وجود داشت و گاهی آن را بیان می‌کردند و من در درون خود به این حرف‌ها می خندیدم و آن را شوخی تلقی می‌کردم تا اینکه رؤیاها به حد تواتر رسید و از آن زمان آنها را جدی گرفتم .
نکته‌ی مهم آن است که القحطانی دقیقا خواب و استخاره (طلب خیر) را به عنوان شواهد امامت و مهدویت خویش معرفی می کند !
و مدعی می شود که خواب های متواتری درباره‌ی مهدویت او دیده شده است و این مسائل رادلیلی متقن بر امامت و مهدویت خویش قلمداد می‌کند.

پیوست ضروری:  احمد الدجال همبوشی بصری نیز دقیقا خواب و استخاره را دو دلیل و شاهد اصلی ادعای خود معرفی می‌کند !
همچون جمیع فرق ضاله و منحرفه که دقیقا از مهمترین و اساسی ترین مبانی مشترک آنها ، رویا و خواب می‌باشد  . همچون بهائیت و قادیانیه و صوفیه و نصیریه و جیمع مدعیان قدیم و جدید همچون القحطانی و احمد بصری و شیخ علی اکبر تهرانی و غیره و غیره ...
احمد الکذاب همبوشی بصری در بیانیه‌ی ( قصه اللقاء) اولین قرار ملاقات خود با امام مهدی عج را از طریق خواب معرفی میکند.
همچنین در کتاب عقاید الاسلام صفحه ۸۶ مدعی میشود که رویا نص و وحی از جانب خداوند بوده و حجّتی قطعی می‌باشد. و میگوید مهدویت او از طریق تواتر در رویا ثابت شده است !
و تواتر در رویا ! را دلیلی برای تشخیص مصداق امام معرفی می‌کند !!

 البته این مطلب بسیار مهم ناگفته نماند که این دجال در ادامه با دست خویش ، ریشه‌ی خویش را سوزانده است.
چراکه وقتی می‌بیند رویاهای فراوان و به قول خودش متواتری نیز بر علیه او دیده شده است ، در مقام  پاسخ به این رویاهایی که بر علیه او دیده شده است می‌گوید :
 ( اگر رویا با نصوص مطابقت نداشته باشد حجیت ندارد ! و تنها زمانی که با نص تشخیصی موافقت داشته باشد حجت می‌باشد . کونها مطابقا للنص الالهی التشخیصی ...  . و می‌گوید: هیچ حجیتی برای رویا در مقابل نص ثابت نمی‌باشد .)

بنابراین طبق اعتراف این جاهل : تمام حجّیت و منجّزیت و معذّریت ، تنها مربوط به نصوص قطعیه می‌باشد و بس .
و ارزش رویا تماما معلّق بر نص گردید .
پس اگر نصوص تشخیصی صریحه قطعیه‌ متواتره وجود نداشت ،رویا نیز بی ارزش و لغو خواهد بود . از هر کس و به هر تعدادی که میخواهد باشد .
و اگر نصوص تشخیصی قطعیه وجود داشت ، باز هم حجّت با همان نصوص تمام گشته است . و نه با رویا .

بنابراین ادعای احمد بصری درباره‌ی وحی و نص الهی بودن رویا ، توسط خود او  و از اساس باطل شد.
و ثابت است که جیمع این فرق ضاله همچون بهائیت و قادیانیه و صوفیه و احمد همبوشی بصری و القحطانی و غیره از رویا به عنوان وسیله‌ای برای استحمار اتباع خویش استفاده می‌نمایند .
ولکن تنها حجّت و میدان جنگ شیعه و این مدّعیان کذاب ، نصوص قطعیه و متواتره می‌باشد . ولا غیر .
و تمامی انها ملزم به گردن نهادن در برابر نصوص متواتره می‌باشند و حجّتی میان خدا و خلق جز این وجود نخواهد داشت.

پیگیری مقالات در تلگرام با کلیک روی آدرس زیر:

https://telegram.me/bahaiat_net

https://telegram.me/joinchat/BkW_SUFwlMXotBYfp0OE7A